۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

همفکری از دوستان بابت پیشنهاد تغییر در سیستم امتیازدهی بالاترین

معمولا لینکهای که به موضوع داغی مربوط است(به تاپیکها) داغ خواهند شد ولی لینکهایی که به موضوعات داغ مربوط نمیشود معمولا داغ نمیشود..چرا که زیاد در معرض دید قرار نمیگیرد! همچنین است لینکهایی که در ساعات کم بیننده روز فرستاده میشود امتیاز لازم را کسب نمیکنند
وقتی لینکی را میفرستیم باید مانند سایت دنباله خودمان مشخص کنیم که به موضوعات داغ مربوط است و اگر هیچکدام بود..باید حدنصاب داغ شدنش پایین باشد تا در حق آن لینک، ظلم روا نشود. چرا باید حدنصاب یک لینک که وارد تاپیکها میشود، با حد نصاب یک لینک که به تاپیکها مربوط نیست یکی باشد!!؟ و یا اگر باز هم نمیخواهید این سیستم را بکار برید..لااقل برای تشویق کاربران به کارکردن در ساعات کم مشتری، کاری کنید که لینکهای فرستاده شده در این ساعات، حدنصابش پایینتر باشد..در پایان متشکرم که سیستم منفی و کم شدن رای بالاترین تغییر کرد..چرا یک نفر با رای منفی خود میتواند یک + را حذف کند!؟ اینکه میشود خفه کردن اقلیت توسط اکثریت و یا مثال بهتر: بستن دهان یک نفر توسط یک نفر دیگر..با تشکر

خانم لیلا اوتادی..از تو با تمام وجودم ابراز نفرت میکنم(شعر از خودم)

ای فاحشه در سینما، نقش ندا بازی مکن
فتح بلندای جهان با این موتورگازی مکن

ای فاحشه جای تو در عفتکده بهتر بُود
خود را چو آن گردآفرید ِ قصه، جاسازی مکن

از این هنربازان، هنر شرمنده و غمگین شده
بهر ریال و سکه ای، خود را براندازی مکن

بر داوران دولتی، قدر تو افزون کی شود!؟
مردم قضاوت میکند، انکار بر قاضی مکن

نفرین مظلومان ببین، شاهان به زانو آورد
خود را به پول و مدح کوچکزادگان راضی مکن

بشکنیم آن گردنی کز خوردن خون فربه است
نزد ما گردنکشان، خود گردن افرازی مکن

مرگ تو بهتر که خلقی را پریشان میکنی
با چنین خواری و پستی، مرگ خواه و زی مکن
.......
نفرین جهان بر تو خانم لیلا اوتادی و آقای شریفی نیا

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

چگونه هنگام استفاده از فیلترشکن اولترا، از شر ویروسهای اینترنتی در امان باشیم!؟


شاید همه شما وقتی از فیلترشکن اولترا برای واردشدن به سایتهای پورنو یا بازی استفاده میکنید متوجه شده باشید که کامپیوترتان آلوده به انواع ویروس خطرناک شده.! برای رفع مشکل تجربه مرا بکار گیرید..البته امیدوارم این مطلب آنقدر رای بیاورد که همه بهره ببرند و از ویروس در امان باشند..آدرس یک فیلترشکن سایتی را بدست آورده و با اولترا وارد فیلترشکن سایتی شوید و از آنجا وارد سایتهای مشکوک..مطمئن باشید دیگر خطری در کمین کامی شما نیست..ولی چیزی دانلود نمیشود کرد مثل فیلم یا بازی...به هرحال برای بازکردن بیخطر عکس و نوشته خیلی خوب است..اگه خوب بود بگید خوب بود..!.در پایان..اگه کسی خواست میتونه در این بلاگ..کاریکاتورایی که من کشیده ام رو ببینه

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

واکسنی برای عظما.!


روی عکس کلیک کنید تا در ابعاد واقعی ببینید

http://poll.fm/2f00w

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

حکایت گنجشک جهنمی.....

سلام..امروزکه این مطلب رو مینویسم 30سالمه و خوندنش برای شما لطف بسیاری خواهد داشت..چرا که من بزرگ شده در نظامی هستم که همیشه به من سعی داشت اسلام را بیاموزد و نتیجه این شد که من و نسل من، با دیدن گذشته خود بفهمیم که 1400سال هم همینگونه اسلام حفظ شده..دینی که فقط خودش حق حرف زدن دارد و باعث نگهداری اش سگان هاری هستند که بجز خون در جلوی چشم و رگهای قوی در گردن و شمشیری بر دست، چیز دیگری ندارد. کودکی ام در نابسامانی و جنگ گذشت و بجز سوءتغذیه و بدرفتاری والدین و اجتماع و مدرسه با من، چیز دیگری نصیبم نشد. درست است که بخاطر شستشوی مغزی و خام بودن مغزم در کودکی و بخاطر علاقه طبیعی پسران به سلاح، همیشه آرزوی جنگ و شهادت داشتم، ولی در همان زمان نیز تبعیض مرا آزار میداد. وقتی والدینم میگفتند که آنها در کودکیشان در مدارس شاه، تغذیه رایگان داشته اند و هر از چندگاهی برنامه های مفرح مانند اردو و تئاترهای کمدی در مدارس برای تقویت روحیه مردم اجرا میشد و… آتش میگرفتم که چرا به من که رسید پس چرا اینها برداشته شد!؟ اگر خمینی خوب است که حتما هم خوب است..پس چرا تغذیه رایگان و برنامه های شاد مدارس را قطع کرد!؟ آنقدر در صداوسیمایشان برنامه های خسته کننده بود که خداخدا میکردی یکی ازین فیلمای جنگی ایرانی رو نشون بدن تا یه تنوعی بشه..همیشه وقتی رزمندگان خمینی، عراقیا رو میکشتند از خوشحالی هورای بلندی میکشیدم و …

فیلم خارجی هم که نشون میدادند، توش هیجانی نبود..با خودم میگفتم ااااه..باز فیلم خارجی.! .این خارجیا بلد نیستند فیلم هیجانی بسازن.! یادمه یکبار مسابقه هفته نگاه میکردم..منوچهر نوذری مجری بود و یک قسمتی از یک فیلم وسترن رو نشون داد و من خیلی لذت بردم و گفتم:پس چرا اینا ازین فیلمای خوب دارند و نشون نمیدن!؟ نمیدونستم این فیلمای خوب در زمان شاه دوبله شده و توی سینماها نشون هم دادن.! تنها مائیم که باید محروم میبودیم از دیدنن همچین فیلمای خوبی..همیشه منتظر بودم تا مسابقه هفته شروع بشه تا یه تیکه ای از یک فیلم هیجانی خارجی رو ببینم..یادمه تلویزیون برنامه هایی میساخت در رابطه با تهاجم فرهنگی غرب از طریق فیلمهای اکشن که ج.ا بهش میگفت فیلمهای مبتذل.! همیشه منتظر بودم تا این برنامه رو ببینم..نه بخاطر اینکه به غرب بخاطر تهاجم فرهنگی اش علیه ملت ایران فحش و لعنت بفرستم..نه…فقط بخاطر یه تیکه های کوچیکی ازون فیلمای خوب که من هیچگاه ندیده بودم و تنها امکان داشتم یه کمیشو به اندازه یک دقیقه..از تلویزیون ج.ا ببینم و لذت ببرم.

کلاس چهارم بودم..یک صبح جمعه بود که ناگهان یک کارتون خوب پخش کردن..سفرهای میتی کمون..عاشق کارتون شده بودم و ازینکه یکبار بطور کامل میتونستم یک فیلم یا کارتون خوب ببینم در پوست خودم نمیگنجیدم..همیشه میگفتم خوش بحال بچه های خارجی..توی مدرسه بهشون غذای خوب میدن و چه کارتونای خوبی هم براشون نشون میدن..چرا آخه ما از دیدن این فیلمای خوب محرومیم!؟ چرا همیشه توی کلاس یا باید قال الصادق و قال الباقر ازبر کنیم و دو روز بعد فراموش کنیم یا بزور، کلاس ورزش و هنرمون بشه کلاس ریاضی!؟ مگه ما بچه نیستیم!؟ مگه ما احتیاج به بازی و نقاشی و تفریح و اردو نداریم!؟ چرا بچه خارجیا توی مدرسه شون استخر و آزمایشگاه و … دارند و ما نداریم!؟ ویدئو ممنوع بود..برادر بزرگترم با هزار پدرسوختگی و نیرنگ تونست یک ویدئوی بزرگ جور کنه و توی ملافه بیاره خونه..آخه اون زمان اگه از کسی ویدئو میگرفتند بدبخت میشد و توی میدون شهر بهش شلاق میزدند و آبروشم میبردن.! اوه اوه اوه..یادمه وقتی میخواستن یکی رو شلاق بزنن..توی میدون شهرمون غوغا بود..همه میومدند تا ببیند فلانی چجوری شلاق میخوره..یادمه رفته بودم یه شهر بزرگتر..دیدم یکی آویزونه..گفتن قاچاقچیه اعدامش کردند..خیلی عجیب بود..یه آدم مرده توی هوا.! من بچه بودم و از ترس خشکم زده بود.!! بگذریم..از ویدئو میگفتم..آره..برادرم تونسته بود یه فیلم بروسلی با کیفیت افتضاح رو هم جور کنه..وقتی این فیلمو دیدم اصلا باورم نمیشد که همچین فیلمهایی هم بوده..بهم گفتند این فیلم زمان شاه دوبله شده و توی سینماها هم نشون دادن.! شاخ درآوردم که پس چرا تا الان من ندیده بودم!!؟

واااای از راهپیمائیا بگم..وقتی ناظم مدرسه میگفت هرکی فردا نیاد راهپیمایی(13آبان و روز قدس و…) نمره انظباتش کم میشه و باید یک پاتوهوا واسته.! ما هم از ترس میرفتیم و یک حاضر هم میزدیم و توی صف ما رو میبردن راهپیمایی و.. تنها انگیزه من برای ماندن در راهپیمایی این بود که ببینم یه آدمک رو آتش زدن..از دیدن اینکه یه ماکت آتیش بگیره لذت میبردم.. ولی بعدش که میخواستن قطعنامه پایانی رو بخونن..هرجوری بود فرار میکردم و میرفتم بازی

الان هم 30سالم شده و متحیر موندم که این 30ساله چجوری هنوز من زنده موندم!!؟ چجوریه که همه استعداد و غریزه هام سرکوب شده.! به سن بلوغ رسیده بودم..غریزه جنسیم بدجوری فشار میاورد..ولی از ترس گناه و جهنم جرات نداشتم به همجنسم یا به دختری نگاهی کنم که تیر شیطان در آن باشد.! ولی باز هم خودارضایی میکردم..چون دیگه نمیشد تحمل کرد..یادمه معلم دینیمون میگفت هرکی استمناء کنه باید سوزوندش و خاکسترشو به باد داد..اون دنیا هم میره توی آتیش و… ولی من چکار باید میکردم!؟ وقتی میشنیدم که هر کدوم از ائمه دهها زن داشتند و صدها صیغه..متوجه تبعیض وحشتناکی میشدم و کم کم شروع میکردم به فحش دادن به خدا که پس تو که اون غریزه وحشتناک جنسی رو به من دادی..چرا بهم میگی حق ندارم ارضائش کنم!؟ چرا پس امام حسن باید اونهمه زن داشته باشه و تو کاری بهش نداری!؟ چون اون امامه!؟ گناه من چیه که امامزاده نبودم!؟

شنیده بودم هرکی به شهادت میرسه میره بهشت و توی بهشت یه عالمه زن هست که میتونن غریزه ات رو ارضا کنند..میگفتم ایکاش جنگ تمام نمیشد و من میرفتم شهید میشدم..اونجا حتما میتونستم یه کاری بکنم که هم لذت ببرم هم گناه نکرده باشم..رفتم بسیج و توی مانورهای بسیج شرکت میکردم..هم عاشق تفنگ بودم هم عاشق شهادت..همیشه نمازمو اول وقت میخوندم..یادمه اتوبوس میخواست بره منطقه عملیاتی مانور.. برای نمازم هم دیر شده بود و اگه میگذشت قضا میشد..با همون چکمه ای که داشتم رفتم نماز خوندم..آب نبود برای خوردن..من دنبال آب بودم برای وضو..! دیدم که نه..اینطوری که نمیشه من همیشه آماده فنگ باشم برای نماز و خودم رو هی سرزنش کنم که زودتر به نمازت برس و…..دوست داشتم که جادوگر بشم تا بتونم هرکاری بکنم..یکی بهم گفت اینایی که سحرگر میشن..میگن قرآنو آتیش زدن و خدا هم بحال خودشون ولشون کرده که توی دنیا هرکاری خواستن بکنن..ولی جاشون تا ابد در جهنمه..من گفتم نه..اگه دنیام خوب بشه ولی تا ابد باید برم جهنم که نمیشه..اون دنیا ابدیه و بیشتر میتونم لذت ببرم..ولی بازم دیدم نمیشه..هیچ چیزم برآورده نیمشه و من دارم در جهنم بارور نشدن استعدادها و غریزه هام میسوزم..گفتم ولش کن..تقصیر من نیست..تقصیر خود خداست..چرا منو داده و چیزی بهم نداده!؟ اگه اینجوریه من اصلا دوست نداشتم بوجود بیام..پس خودش مقصره..قرآنو آتیش میزنم تا جادوگر بشم..توی اون دنیا به خودش توضیح میدم که خودت مقصر بودی..اونم قبول میکنه و منو میبخشه..اگه هم نبخشید به درک..دیگه نمیتونم تحمل کنم..قرآنو آتیش میزنم و مثل ژیمناستا توی هوا میچرخم..توی آب شنا میکنم..غریزه جنسیمو برآورده میکنم ..جادوگر میشم و لذت میبرم… بهم گفتند هرکی قرآنو آتیش بزنه سنگ میشه..عقرب میشه..بازم ترسیدم و نکردم.خودنه بودم که هرکی اعقاد کامل به قرآن داشته باشه میتونه روی آب راه بره..خودمو گول زدم و اعتقاد کاملی به قرآن آوردم..طوری که اگه خودم رو منکر میشدم..قرآن رو منکر نمیشدم..رفتم روی آب و راه رفتم..راه که نه..نزدیک بود غرق بشم.! پس داستان چی بود!؟ چند بار دیگه امتحان کردم..نشد که نشد.!! .راستی..درسهامم خیلی بد بود..به هیچوجه نمیتونستم به درسام برسم..ولی بالاخره کلاس 12که شدم درسامو خوندم و رفتم دانشگاه..اونجا افکار متفاوتی بود..بالاخره تحت تاثیر همه چیز ..اعتقادمو به قرآن از دست دادم و رفتم و یک قرآن از نمازخونه برداشتم و رفتم یکجای دنج و با هزار ترس و لرز آتیشش زدم..قرآن سوخت و من حسابی ازش دور شده بودم تا عذاب خدا بهم نرسه..قرآن کاملا خاکستر شد و من نه سنگ شدم..نه جادوگر..

ولی بالاخره یک چیز را فهمیدم..و آن اینست که همه چی دروغ بود..چه فایده!؟ بهترین دوران زندگی ام نابود شد..میتونستم با اونهمه انرژی که داشتم بهترین ژیمناست دنیا بشم..میتونستم یه چیزی بشم بالاخره..ولی حیف که فقط فهمیدم که از زندگی چیزی نفهمیدم..راستی از استخدامیها هم رد شدم..آخه من چندساله تقیه رو کنار گذاشتم و اسرار عیان کرده ام..چقدر تلاش کردم و بهترین نمره علمی و عملی رو آوردم..ولی آخرش گفتند هرررری..خوش کردی..ما به نیروهای ولایی نیازمندیم نه به کسی که ….

بعله دوستان..امیدوارم از سرگذشت تلخ انسانی که 30سال است فقط بدنیا آمده لذت برده باشید

خودنگهدار